خیر یا شر
19 آذر 1397 توسط فرشته های کوچک من
هوا رو به تاریکی رفته بود و باد شدیدی درخت های داخل حیاط را به این طرف و آن طرف حرکت می داد. مادر یادش افتاد که نان نداریم، از پدر خواست که به نانوایی برود. چون فاصله نانوایی دورتر از خانه شان بود، پدر باید با موتور می رفت، اما موتور هم که… بیشتر »