آرامشی از جنس کتاب خواندن
21 اردیبهشت 1397 توسط فرشته های کوچک من
هر چند پول زیادی همیشه همراهش نبود اما سعی میکرد آن را به بهترین وجه ممکن خرج کند. در حالی که دوستانش دنبال خریدهای لباس و شیرینی و سوغاتی های این طوری بودند اما او دلش به این چیزها راضی نمیشد تا چشمش به نمایشگاه کتابی خورد خودش را به آنجا رساند و در میان سیل عظیم کتاب ها چند کتاب برای خودش و دیگران سوغاتی خرید. از این بابت خیلی خوشحال بود که توانسته بود گمشده درونش را پیدا کند. از آن به بعد در تمام مسافرت هایش برای همه کتاب سوغاتی می خرید همه او را با کتاب هایش میشناختند. قفسه کتاب گوشه خانه شان برایش شده بود محل آرامش، آرامشی که کتاب هایش یک به یک به او هدیه داده بودند. راستی ما چقدر به کتاب خواندن اهمیت می دهیم ؟؟ اصلا این آرامش از جنس کتابخوانی را تجربه کرده ایم؟؟؟
#نه_به_کتاب_نخواندن