مادر داغدیده
جگرت را انگار سر سیخ زده و روے منقلے پر از آتش گذاشته بودند وقتے مے دیدے مادرے پیر و از پا افتاده ڪه زیر بغل هایش را گرفته بودند بالاے تابوت دختر ناڪامش چگونه ضجه مے زند….
شاید داشت در ذهنش تمام خاطرات با او بودن را مرور مے ڪرد تمام آن روزها ڪه تنها او از مادر مراقبت مے ڪرد دستهایش را میگرفت و از جا بلندش میڪرد، حمام میبردش و زندگیش را وقف مادرش ڪرده بود.
اما اڪنون مادر مانده بود و تنهایی…….
مادر مانده بود و یک دنیا دلتنگی…..
مادر مانده بود و یک بغض عجیبے ڪه باید مے شڪست و همراه با شڪستنش، صداے قلب خیلے ها را مے شد شنید ڪه آرام میشڪست.
مادر صدایش خیلے ضعیف شده بود اما نزدیڪش ڪه می شدے شنیده میشد ڪه میگفت موقع رفتن من بود نه تو،إِنَّا لِلّٰهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ.
———————————-
۱: «الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قَالُواإِنَّا لِلّٰهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ ٭ أُولَئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَوَاتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ.» بقره ۱۵۷-۱۵۶.
۲: ابوبصیر از امام صادق علیه السلام نقل کرده که فرمودند:انسان آزاده همیشه آزاده است ، اگر حادثه ای برای او پیش آید ، صبر و شکیبایی دارد ، و اگر مصیبت ها بر او فرو ریزد ، او را نمی شکند اگرچه اسیر و مغلوب شود و آسایش او به سختی تبدیل شود. بحارالانوار جلد ۷۱ صفحه ۶۹