ابتدا همسایه
29 دی 1399 توسط فرشته های کوچک من
نگاه به بی بی بتول که کردم انگار در دنیایی دیگر بود، اصلا حواسش به حضور من نبود. خیلی دلم می خواست بدانم برای چه این طور غرق در دنیای ذهن و خیالش شده است. با سرفه ای اعلام حضور کردم، و دست هایم را در دست های خشک و زبر گذاشتم —- بی بی… بیشتر »