بی توقعی در زندگی زناشویی
15 دی 1399 توسط فرشته های کوچک من
اکبر آقا هنوز عرق سرکارش خشک نشده بود، که غرغرهای مریم خانم شروع شد، که چرا چیزهایی که گفته ام را نخریدی، پس کو آن سرویس قابلمه ای که قرار بود برای من بخری؟ اکبر آقا از شدت خستگی نمی فهمید که مریم خانم چه می گوید به زور خودش را جلوی… بیشتر »