به دوش کشیدن بار گناه دیگری
دخترک با آن که به جشن تکلیف نه سالگیش رفته بود، اما هنوز نسبت به انجام عباداتش کاهل بود.
مادرش نیز نه تنها او را تشویق به انجام عبادات نمی کرد بلکه در این امر کاهلی به او کمک می کرد.
و با خودش می گفت: اشکال ندارد گناه دخترم نیز گردن من باشد.
در حالی که نمی دانست گناه کسی بر دوش دیگری نیست. حتی گناه فرزند بر مادر یا بالعکس.
———————————–
۱:«وَلاَ تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى؛هیچ گناهکاری گناه دیگری را بر دوش نمی کشد.» 164/ انعام، 18/ فاطر،15/ اسراء، 7/ زمر ، 38/ نجم.
۲: «وَإِن تَدْعُ مُثْقَلَةٌ إِلَى حِمْلِهَا لَا یُحْمَلْ مِنْهُ شَیْءٌ وَلَوْ كَانَ ذَا قُرْبَى ؛ اگر فرد سنگین بارى، دیگرى را دعوت به حمل گناهانش کند، چیزى از گناه و مسئولیت او را حمل نخواهد کرد، هر چند از نزدیکان و بستگان او به باشد.» فاطر/۱۸.
۳: در حدیثی نیز آمده است که «در قیامت مادر و فرزندى را مى آورند که هر دو بار سنگینى از گناه بر دوش دارند، مادر از فرزند تقاضا مى کند، در عوض آن همه زحمات که در دنیا براى تو کشیدم، مقدارى از بار مسئولیت گناه مرا بر دوش گیر، فرزند به مادر مى گوید: از من دور شو، که من از تو گرفتارترم»به نقل از تفسیر نمونه، جلد هیجدهم، صفحه 245.