وفاداری به پیمان امام حسین علیه السلام
لیلا خانم که خوشحال از حرکات تازه جنین در شکمش بود دستی بر روی شکمش کشید و نام او را حسین گذاشت.
اکنون دیگر صدای ضربان قلب حسین کوچولو با یا حسین یا حسین های مادرش یکی شده بود.
موقع به دنیا آمدن، مامان لیلا کام نوزادش را با تربت امام حسین علیه السلام برداشت.
حالا حسین کوچولو شش ماهی دارد که همراه با مادر به مجالس عزاداری امام حسین علیه السلام می رود و اشک های مادر به حال شش ماهه علی اصغر بر روی صورتش می غلتد و او بیش از پیش حسینی تر می شود.
وقتی آقا حسین پنج ساله لباس مشکی یا حسین را بر تن می کند خود را بیشتر از همیشه نوکر و عزادار امام حسین علیه السلام می داند.
در ۱۵ سالگی با زنجیر زدن در هیئت خود را سینه چاک آقا می کند .
در ۲۵ سالگی پای پیاده در اربعین به زیارت امام حسین علیه السلام می رود و واقعا این چه شوری، چه مهری، چه عشقی، چه راهی است که این چنین همه را به سوی خود می کشاند ……
اکنون او تنها نام حسین را با خود حمل نمی کند بلکه می کوشد که همواره راه امام حسین علیه السلام را ادامه بدهد می داند که باید نه تنها نماز بخواند، بلکه نمازش را اول وقت بخواند، امر به معروف و نهی از منکر کند، دست نیازمندی را بگیرد و….. آری این پیمان و عشق ومحبتی که از روز ازل در دلش ایجاد شده برایش مسئولیت آور است درست مثل نامش که حسین است باید تفکر و رفتارش هم حسینی باشد.