مادر داغدیده
25 مرداد 1397 توسط فرشته های کوچک من
جگرت را انگار سر سیخ زده و روے منقلے پر از آتش گذاشته بودند وقتے مے دیدے مادرے پیر و از پا افتاده ڪه زیر بغل هایش را گرفته بودند بالاے تابوت دختر ناڪامش چگونه ضجه مے زند…. شاید داشت در ذهنش تمام خاطرات با او بودن را مرور مے ڪرد تمام آن روزها ڪه… بیشتر »