به رسم عاشقی

یا علی گفتیم و عشق آغاز شد .....
  • خانه 
  • موضوعات 
  • آرشیوها 
  • آخرین نظرات 

تک فرزندی

29 اردیبهشت 1400 توسط فرشته های کوچک من

بچه های تک فرزند، بیشتر در معرض فشار های بیرون از خانه قرار می گیرند.

آنان خواهر یا برادری نداشتند، که با او در خانه به رقابت سالم بپردازند درنتیجه در اجتماع به مشکل برمی خورند.

از آن جا که به آنان کمتر از گل گفته نشده است، با کوچک ترین تشری خود را می بازند. 

از عهده موقعیت های رقابت، بر نمی آیند و سریع خود را می بازند. 

#اهمیت_فرزندآوری

#نه_به_تک_فرزندی

#ایستگاه_فکر 

#بهاردلها 

 نظر دهید »

داستان نکره ای که می خواست معرفه شود 

10 خرداد 1397 توسط فرشته های کوچک من

یک قاعده عربی می گوید نکره ها وقتی با معرفه بیایند آن ها نیز معرفه می شوند. 

روزی جوان طلبه ای تصمیم گرفت که این قاعده عربی را در زندگی خود پیاده کند. گفت: من آدمی ناشناخته و نکره هستم اصلا افراد زیادی از وجود خارجی من  اطلاع ندارند، برای این که معروف و شناخته شوم باید خودم را به یک فرد شناخته شده و معروف اضافه کنم و تصمیم گرفت که داماد فلان آیت الله شود تا به وسیله ی او، آن هم شناخته شود. 

این طلبه ی جوان زرنگ بوده است اما زرنگ تر از او کسی هست که خودش را مستقیما به منبع اصلی یعنی خداوند اضافه کند. و با بندگی خداوند و عشق به او جایگاه حقیقی خود را به دست آورد. برای این کارها بعضی زمان ها ویژه هستند و بهتر از همیشه جواب می دهند. درست مثل  شب های قدر، پس این شبها بهترین فرصت برای وصل شدن سیممان به خداوند می باشد. او با آغوش گرم و باز منتظر ماست پس قدر فرصت های ویژه را بدانیم و بهترین استفاده را ببریم.  شب های قدرتان پر از عشق و وصول به خدا باشد.

 نظر دهید »

عنایت خداوند 

04 خرداد 1397 توسط فرشته های کوچک من

از صبح ڪه از خواب بیدار مے شد تا شب به همه ے ڪارهایش نمے رسید خورشید خانم پشت ڪوه ها داشت یواشڪے قایم مے شد اما هنوز لباس هاے  چرک درون سبدگوشه ے حیاط، و ظرف هاے چرب و ڪثیف در درون سینک ظرفشویے منتظر بودند تا ڪسے پیدا شود و آن ها را بشوید. پسر نوپا و ڪنجڪاوش تمام وقت او را به سیطره ے خود درآورده بود، با این اوضاع و احوال مدام با ترس از رویارویے شدن با فصل امتحانات به سر مے برد ولے گویا اوضاع گونه اے دیگر رقم مے خورد. پسر وروجڪش ڪه همیشه گوے سبقت را از خورشید در بیدار شدن ربوده بود اما حالا دلش نمے خواست چشمانش را باز ڪند، وقتے هم بیدار مے شد مشغول بازے و برنامه هاے ڪودک مے شد انگار ڪسے به او گفته بود این دو هفته شیطنت هایت را ڪمتر ڪن!!! عقربه هاے ساعت خانه هم ڪه همیشه انگار دنبالشان گذاشته بودند حالا آهسته تر از همیشه جلوے چشمانش رژه مے رفتند. مادر مدام با خودش میگفت آرے چه خوب گفت پیامبر مهربانے ها عنایت خداوند #جویاى_دانش را فرا مے گیرد. این حس و حال را مادر هر بار در فصل امتحاناتش تجربه مے ڪرد ……. 

 نظر دهید »

#شڪیباتر_از_همه_بر_بنده_ی_خود

31 اردیبهشت 1397 توسط فرشته های کوچک من

هنگامے ڪه بنده اے از مولاے خود درخواستے دارد با ترس به سوے او مے رود و در او تردید موج مے زند ڪه آیا او پاسخش را مے دهد و اگر حاجتش را برآورده نڪند حق اعتراض ندارد و اگر اعتراض ڪرد دیگر مولا بر او شڪیبا نخواهد بود اما همه این ها درباره تو اے خداے خوبم برعڪس هست چرا ڪه بنده هاے #گناهڪار بدون ترس و واهمه حتے با ناز و عشوه به سویت مے آیند و اگر حاجتشان دیر برآورده شود اعتراض مے ڪنند ولے باز تو بر آنان #شڪیبا هستی 

تو را حمد وستایش خداے مهربانم.
« مِسْتَأنِساً لا خآئِفاً وَ لا وَجِلاً مُدِلاًّ عَلَیْڪَ فیما قَصَدْتُ فیهِ اِلَیْڪَ
و با تو انس گرفته بدون ترس و واهمه از تو حاجت بخواهم و تازه در مطلوب و مقصود خود با ناز و عشوه به درگاهت آیم
فَاِنْ اَبْطَاَ عَنّى عَتَبْتُ بِجَهْلى عَلَیْڪَ وَ لَعَلَّ الَّذى اَبْطَاَ عَنّى هُوَ خَیْرٌ لى
و اگر حاجتم دیر برآید بواسطه نادانیم بر تو اعتراض ڪنم در صورتى ڪه شاید دیر ڪردن آن براى من بهتر باشد زیرا 
لِعِلْمِڪَ بِعاقِبَهِ الاُْمُورِ فَلَمْ اَرَ مَوْلاً ڪَریماً اَصْبَرَ عَلى عَبْدٍ لَئیمٍ مِنْڪَ
تو داناى به سرانجام ڪارها هستى و از اینرو من ندیدم مولاى بزرگوارى را ڪه بر بنده پست خود شڪیباتر از تو باشد.»

قسمتی از دعاے افتتاح

 نظر دهید »

#آداب_و_رسوم_اشتباه

28 اردیبهشت 1397 توسط فرشته های کوچک من

جهیزیه

وقتے مے بینم #پدرے براے تهیه جهیزیه آن چنانے  قدش خمیده و دست هایش پر از ترک شده، #مادرے چشم هایش پشت دار قالے دیگر سو ندارد و مدت ها بعد نیز هنوز طلبڪار زنگ خانه اش را به صدا در مے آورد دلم میگیرد از این همه آداب و رسوم هاے اشتباه از این همه چشم  و هم چشمے ها، ڪاش همه به اندازه وسعشان جهیزیه ببرند نه به اندازه پیرے و ناتوان ڪردن والدینشان.

 نظر دهید »

#چرا_ناامیدی

26 اردیبهشت 1397 توسط فرشته های کوچک من

امید

همیشه سعے مے ڪردم خودم را به زمانه وفق بدهم و نگذارم پستے و بلند ے هایش در تک تک لحظات خوب زندگیم اثر منفے بگذارد اما با این وجود گاهے اوقات دلم خیلے مے گیرد و احساس ناامیدے مے ڪنم و این ها همه از #ضعف_ایمانم به تو اے معبود هستے سرچشمه مے گیرد چرا ڪه گاهے اوقات یادم مے رود همه ے تدبیر امورم به دست توست پس ناامیدے دیگر چرا؟؟!!!

 2 نظر
  • 1
  • 2
  • 3
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

به رسم عاشقی

جستجو

موضوعات

  • همه
  • ائمه معصوم علیه السلام
  • احادیث
  • بدون موضوع
  • به روز
  • دیدار محبوب
  • میلاد عشق
  • نگاه مثبت

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

وبلاگ های من

  • کدبانوی خونه
  • به رسم عاشقی
  • خشت اول

آمار بازدید

  • باطن خراب پشت ظاهر زیبا
  • مادرهایی که پدر هم هستند...
  • عکس نوشته مرتبط با امام زمان (عج)
  • عکس نوشته اربعین
  • ماه اردیبهشت که باشد عاشق می شوی 
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس